برخورد نزدیک از نوعی دیگر

شامل دیدگاه من پیرامون ادبیات و سینما و تئاتر و فرهنگ و هنر و نیز داستانهای کوتاهم

برخورد نزدیک از نوعی دیگر

شامل دیدگاه من پیرامون ادبیات و سینما و تئاتر و فرهنگ و هنر و نیز داستانهای کوتاهم

سوء تفاهم

دست نمناکش را در جیب کتش فرو برد! کف دست عرق کرده اش را در جیب بالا و پایین کشید. زن جوان را از دور دید که می آمد. دستش را بیرون کشید و تلاش کرد بدون جلب توجه, با فوت کردن, دستش را خشک کند.
زن جوان کنار او رسید و سلام داد, اما دستش را پیش نیاورد و کمی دور از او ایستاد. احساس کرد که پشتش خیس شده است. فکر کرد که باید طوفانی در بگیرد تا عرقش خشک شود.
نظرات 8 + ارسال نظر
پگاه اریان (وبلاگ سارا صولتی) چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:20 http://tarmita.blogfa.com

وبلاگتون زیباست و مطالبش خواندنی...
در ضمن خوشحال میشیم قدم رنجه کنید و آغاز رمان هجده هزار صفحه ای سی جی ام: ویگو مورتنسن نوشته سارا صولتی را مطالعه کنید. این براستی باعث افتخار ماست که "شما" هم آن را بخوانید.

نازلی چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:18 http://darentezarmojeze.blogsky.com/

هر چی رو پیش بینی کنی برعکس میشه. قوانین مورفی یادت نره امین جوووووووووووون.

امین جان کاملا لمسش کردم. جمعه 7 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:55

نازلی دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:09

امین جووون
چرا پست نمیزاری امین جوووووون
امین جووووووووووون خوب پست بزار امین جووووووون
همینو میخواستم فقط بگم امین جووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون

مهرانی... چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:37 http://mehranweblog.blogsky.com/

وا !!! چه حرفا...
باید به این فکر می کرد که الان که از اینجا رفتم با یه زن جوان دیگه هم قرار دارم... و بعدش هم با یکی دیگه.....
اونوقت بهتر جواب می گرفت....

مهدی چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 23:52 http://ultraesfand.blogfa.com

چقدر هم این سوئ تفاهم ها بین آدم ها مشترکن !

کورش جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 22:21 http://www.kouhdaragh.blogsky.com/

درود دوباره نه امین جان تعارف نکردم کارت درسته...رو اون قضیه که گفتی فکر میکنم چون منطقی به نظر میاد از نقدهات واقعا ممنونم

... چهارشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 21:18

بعضی تلاشها چقدر مذبوحانه اند!
شاید چون توشون اون صداقتی که باید باشه نیست و یه رندی داره که آخرش منجر به همین که گفتین می شه!

راستش من نظر شما رو رد نمی کنم!
اما قصد داشتم که کمی رندی رو متوجه زن جوان بکنم!
انگار که همه چیز را از اول دیده و خیلی ساده از سر رندی تصمیم گرفته که مرد جوان را معذب کند!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد