برخورد نزدیک از نوعی دیگر

شامل دیدگاه من پیرامون ادبیات و سینما و تئاتر و فرهنگ و هنر و نیز داستانهای کوتاهم

برخورد نزدیک از نوعی دیگر

شامل دیدگاه من پیرامون ادبیات و سینما و تئاتر و فرهنگ و هنر و نیز داستانهای کوتاهم

در ستایش...

ماده گاوی در خانه دارم. هر صبح که در رختخواب من بیدار می شود، باید به یادش بیاورم که گاو است.

نظرات 11 + ارسال نظر
نازلی شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 11:48

ماده گاو هم دوست داریم.
عیدت مبارک امین خان.

سلام نازلی جان!
ما همه جوره سعی کردیم به شما و همسر محترم عید رو تبریک بگیم. نشد.
سال نو تون مبارک!!

صادق شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 23:19 http://pelak21.blogfa.com

سلام امین جان عزیز. به به می بینم که کاری کردی کارستون . نشون دادی که دود از کنده بلند میشه.
این نوشته به مناسبت سال گاو بود دیگه؟ جدن تو اولین کسی هستی که می بینم در وصف گاو قلم فرسائی کردی . امین جان من با اجازت دومی رو همین امروز و فردا خواهم نوشت.
به هر حال سال گاوت مبارک با یک خروار ارادت

ما ارادت داریم صادق جان!
چوب کاری کردی عزیز جان!
اینشالا که این ماده گاو شیرده(منظور رزق و روزی پربرکت) در خونه شما دربست بخوابه تا سال دیگه!!!!!

مینا یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 09:53

چه ستایشی!!!!...

قشنگ بود

سناتور یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 19:15 http://iran-philosophia.blogfa.com/

ماده گاو؟
یعنی چی!

دریا(کافهء زیر دریا) سه‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 16:31

مغزم یاری نمیده بفهمم منظورت چیه!!!

والا روم نمی شه که بگم منظورم رو!!!!

عاطفه سه‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 17:29 http://www.atefeh0yalda.persianblog.ir

حالا بذارین خوش باشه بچه! چه اشکالی داره حالا فکر کنه یه چیزه دیگه است؟!!

اشکالی نداره تا زمانی که پایش رو از گلیمش درازتر نکنه و متاسفانه چون گاوه نمیشه روش حساب باز کرد که بفهمه اصلا گلیم یعنی چه؟!

مهدی چهارشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:32 http://ultraesfand.blogfa.com

سلام امین جان
خیلی خوبه آدم یه ماده گاو داشته باشه که هر روز در رختخوابش بیدار بشه ! خوش باشی دوستم

ماده گاو دوست داشتنی٬ اون هم وقتی که صبحونه رو حاضر کنه و توی رختخواب برات بیاره در حالیکه لم دادی و زیر آفتاب ملایم صبحگاهی که توی رختخوابت خودش رو ولو کرده٬ به بدنت کش می دی ....

زنی دیگر شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 09:34 http://another-woman.blogsky.com

اهوووم..نمیشه پیش شما آقایون گاو نشد...با خیلی چیزا میشه علوفه درست کرد گذاشت جلوش که یادش بیاد گاوه...یا گاو بشه!

صادق سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:03 http://pelak21.blogfa.com

سلام.
امین تورو به جون گاوت قسم می دم بیا یه پست جدید بگذار

صادق جان من شرمنده ام! درگیر تز ام٬ نیازمند یاری سبزتان هستیم...

صادق پنج‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 21:02 http://pelak21.blogfa.com

سلام .
من حالتو درک می کنم امین جان . من خودم همیشه درگیر آنتی تزم. به هرحال نمی دونم چه جوری اما در خدمتگذاری حاضرم.
بیست بشی الهی

ممنون صادق جان!
محبت داری!
راستش خود من هم نمی دونم که چه جوری باید بنویسمش٬ اون هم ظرف ۵۰ روز!!؟!

غزلک یکشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 14:16 http://golemamgoli.blogsky.com/

عجب!
-------------------
چند سال پیش یه بنده خدایی تعریف میکرد، که یکی از فامیلاشون میخواسته دخترشو ببنده به یه پسره ی پولدار که یه پاش ایران بوده و یه پاش دوبی. برمیگرده به پسره میگه: حمید جان، تو چرا زن نمیگیری؟ طرفم برمیگرده میگه آدم واسه یه لیوان شیر که صبح به صبح میخواد، نمیگیره یه گاو رو ببنده تو خونه اش...

به این میگن منش گاوچرونی...

این حرف رو شنیده بودم.
اما این منش گاوچرونی است. منش بچه شهریه وگرنه که گاوچرون زیادش رو داره همیشه...
منش گاوچرونی یعنی چهارزنه بودن! یعنی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد