برخورد نزدیک از نوعی دیگر
شامل دیدگاه من پیرامون ادبیات و سینما و تئاتر و فرهنگ و هنر و نیز داستانهای کوتاهمبرخورد نزدیک از نوعی دیگر
شامل دیدگاه من پیرامون ادبیات و سینما و تئاتر و فرهنگ و هنر و نیز داستانهای کوتاهمدرباره من
درباره من؟ چرا درباره من؟
ادامه...
پیوندها
- تجربه های تصویری من
- آقای دیپلمات(آقای پدر با حفظ سمت)
- دزموند(آقای برادر با حفظ سمت)
- در انتظار یک معجزه(خانم خواهر با حفظ سمت البته)
- ای هفت سالگی
- جایی برای زندگی
- مسعود ملک یاری(مک پک دونده)
- کافه زیر دریا
- مسافر
- گفتی دوستت می دارم و ...
- روزهای یک دختر
- روزی روزگاری سینما(به روایت احمد)
- همشهری جوان
- صوت شب
- زندگی در اکواریوم
- گپ دوستانه با ...
- دانیال
جدیدترین یادداشتها
همه- [ بدون عنوان ]
- یائسه
- دوستم نداشته باش!!!
- درخواست
- سیب سرخ
- تو خودخواه بخوان!
- ...
- دلیل
- همیشگی ها
- شایدها
- چراغ بی جادو
- تنهایی هایم را می شمارم!!!
- موجود فضایی
- بارداری
- ترس
- ...
- مضرات زبان
- پرسش
- داستان من!
- هست
- روباه
- یادداشتهای کودکی
- قلبم سریع تر از هر زمان دیگری می تپد.
- کیفر
- خواب
- در قبرستان
- فارغ التحصیل
- درباره الی
- سفینه
- عاشق
- تصور کن!
- ۱۰۰۱
- در ستایش...
- آنقدر که...
- سوال
- جهنم
- کودک درون!
- عشق یا چیزی شبیه به این
- هیستریا
- دوستت دارم ها!
- بهانه
- پل
- آزمون شخصیت شناسی
- عکس من بر عکس تو
- آفتاب نیمروز
- تنها که هستی!
- لذتهایم٬ دوباره!
- ایستگاه قطار
- سرانجام خواب چشمهایم را می رباید!
- سه نقطه دوست داشتنی
نویسندگان
- امین شیرازی 110
- نازلی 18
بایگانی
- اردیبهشت 1390 1
- فروردین 1390 2
- دی 1389 1
- مرداد 1389 1
- تیر 1389 2
- خرداد 1389 2
- اردیبهشت 1389 4
- فروردین 1389 2
- اسفند 1388 1
- بهمن 1388 2
- دی 1388 2
- آذر 1388 2
- آبان 1388 2
- مهر 1388 1
- شهریور 1388 2
- تیر 1388 1
- خرداد 1388 2
- اردیبهشت 1388 1
- فروردین 1388 2
- اسفند 1387 2
- بهمن 1387 3
- دی 1387 1
- آذر 1387 2
- آبان 1387 5
- مهر 1387 1
- شهریور 1387 3
- مرداد 1387 2
- تیر 1387 4
- خرداد 1387 3
- اردیبهشت 1387 4
- فروردین 1387 5
- اسفند 1386 2
- بهمن 1386 2
- دی 1386 2
- آذر 1386 4
- آبان 1386 2
- مهر 1386 2
- شهریور 1386 2
- مرداد 1386 1
- تیر 1386 5
- خرداد 1386 1
- بهمن 1385 1
- دی 1385 2
- آذر 1385 2
- آبان 1385 2
- مهر 1385 4
- شهریور 1385 1
- مرداد 1385 4
- تیر 1385 7
- خرداد 1385 2
- اردیبهشت 1385 5
- فروردین 1385 7
آمار : 171918 بازدید
Powered by Blogsky
دوستم نداشته باش!!!
دوستم نداشته باش!
دوست داشتنی ای خواهم ساخت به قامت سفید تو, به سرمای قلبت, به سردی دستم رها مانده میان آسمان و زمین و دست تو که در جیببت پنهان کردی.دوست داشتنی ای خواهم ساخت که در عکس یادگاری در آغوشم بماند بی هراس. لبخند بزند تا بی نهایت زمستان
و اشک شوق بریزد, آن گاه که گرمای وجودم را صمیمانه به او می بخشم. دوست داشتنی ای خواهم ساخت تا بدانی که تو سردترین دوست داشتنی این عالم نیستی!!!!
پینوشت:
دوستان قدیمی من، می دانید که من در این بلاگ بنا به عادت، از تصویر و شکل و نمودار استفاده نمی کردم. اما به تازگی بنا گذاشته ام به عکاسی و نوشتن یادداشتی در کنار آن. به درخواست عزیز تر از جانی این عکس و نوشته را اینجا قرار دادم.
عکس در اواخر بهمن ماه سال 1389 خورشیدی در پارک ساعی گرفته شده .
امین شیرازی
شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 00:32
سرررر بزن....
سلام عیدت مبارک، دوستم نداشته باش جالب بود بهت توصیه میکنم اگه میخوای وبلاگت جذابتر بشه بنر برگزیده نوروز رو تو وبلاگت بزار حالا ببین چی میشه وبلاگت. واسه دیدن و گرفتن کد به آدرس taskhir.com برو
ممنون!
ما همین بلاگ ساده و چپ اندر قیچی خودمون رو ترچیح می دیم!
سلام به به اقا امین به خونه ات خوش اومدی چه عکسی چه مطلبی.راستی سال نومبارک ان شاله امسال دیگه مثل پارسال مارودق ندی.سال خوبی داشته باشی دوستم.
سلام دوست و یار همیشگی!!!
ممنون!!
سال نوی شما هم مبارک جانم!!!
خوش باشی و سلامت و خوشحال همیشه!!!
من هم امید دارم که امسال رنگ و بوی دیگه ای داشته باشه!!!
سلام آقا!!!
سال نو مبارک
سلام امینکم ! آقا سال نو شما هم مبارک . آقا ما هم از اینکه بعد از قرنها چشممان به جمال مبارک شما روشن گردید بسی خرسند شدیم . بزنم به تخته جوون تر و خوش تیپ تر هم شده بودی .امیدوارم تا چند قرن دیگه که قراره دوباره شما رو زیارت کنیم زنده باشم . آقا ما از عکس و عکاسی هیچ بویی نبرده ایم و وقتی میریم این نمایشگاه های عکاسی هر چی توی این عکس ها دنبال چیزی میگردیم پیدا نمیکنیم که نمیکنیم . ولی با این عکس خیلی ارتباط برقرار نمودم . با یادداشتت هم که کلی حال کردیم . دیگه همین .
مهدی دوست داریم!مهدی! دوست داریم!!!
اینشالو قبل از عصر یخبندان سوم زمین برسیم به خدمت شما و عرض ادب کنیم ....
ما از شما مچکریم که با ما و نوشته ما ارتباط برقرار کردین!
و از این که این یادداشتمون به شما حال داد ازش مچکریم!!!
سلام داداشی خودم
خوش اومدی با اینکه اینو خونده بودم بازم خوندم وای چقدر دوسش دارم این نوشته بی نظیره بی نظیر.
ممنون خواهر خانومی!!!
ها!مرسی که دوستش داشتی!!:)
زیبا وتاثیرگزار
۱-الهی بمیرم
۲-فدات بشم الهی
۳-اوخیییی
ما سه نفر خوندیمت
1-خدا نکنه!!
2-بازهم خدا نکنه!!!!!!
3-آره....اوخی ی ی ی ی! :(((
شما سه نفر؟؟؟ لطف کردین به خدا!!!
سلام امین جان
ببین من چطور بگم که مهم ترین اتفاقهای زنگیم به تو مربوطه . یکیش اینکه بالاخره فهمیدم کجا باید کامنت نوشت .
امین امسال سال درخشش تو و بقیه دوستان وبلاگیه . چقدر قشنگ نوشته بودی . و چقدر خوشحالم که هستی و چقدر دلم می خواد ...
خوبه همه چی و من با دوباره خوندن این نوشته نشئه شدم و همین
!!!آقا تو دیگه کی هستی!!!!
من مخلصم که بالاخره یه چیز مهمی به ما مربوط شد.
آقا شما ما را به سقف نکوب...لطف شما به ما بی پایانه وگرنه من همان خاکم که هستم!!!ها!!!
من خمارتم داداشششش
عالیه دوستش داشتم
یاد اون شب و صدای بی حس و حال نازلی افتادم
ولی تو عکاس شاخی هستی.
ها!!
داداشی من تو رو نداشتم چه می کردم؟!!!!