برخورد نزدیک از نوعی دیگر

شامل دیدگاه من پیرامون ادبیات و سینما و تئاتر و فرهنگ و هنر و نیز داستانهای کوتاهم

برخورد نزدیک از نوعی دیگر

شامل دیدگاه من پیرامون ادبیات و سینما و تئاتر و فرهنگ و هنر و نیز داستانهای کوتاهم

مشق ذهن

دلم می خواهد باران ببارد، نه برای اینکه دلم گرفته است؛ تنها به این جهت که نمی دانم چه آرزویی کنم! عشق ورزیدن یعنی چه؟ آیا چیزی بیش از آن است که من در حق خودم و به خاطر تو مرتکب شدم؟ گوشه تخت خود کز می کنم. تختم بزرگتر از هر زمان دیگر شده است و من نمی توانم همه وسعت آن را پر کنم. کلمات را تنها در کنار هم می چینم، نه برای آنکه حرفی زده باشم. تنها برای آنکه سکوت را بشکنم. من از این سکوت سفید وحشت دارم. کلمات معنی خود را از دست داده اند. تنها دلم می خواهد که تو ...!

شاید باید این من بسوزد، نه برای آنکه منی دیگر از خاکسترهای آن برخیزد؛ تنها به این دلیل که هیچ چاره ای جز سوختن و نبودن نمانده است. نفس را فرو می دهم و وقتی آن را خارج می کنم، تلاش می کنم که آهنگ ملایمی را با سوت بزنم. چرا؟ بی هیچ دلیلی! 

 بی هیچ نشانه ای و بی هیچ خداحافظی رفتن. از پلی سقوط کردن و دیگر ادامه ندادن. در شلوغی بزرگراهی پر ازدهام در سکوت بعد از مرگ رها شدن. کافی است که به سقوط فکر نکنی. تنها به این فکر کنی که هدفی در آن پایین داری که باید آن را محقق کنی. و این هدف را در نخواهی یافت مگر زمانی که برای رسیدن به آن رها شوی. آنگاه مقصود و مقصد یکی است.

پینوشت : گاهی پیش میاد که آدم ساعت ۲ نیمه شب «ازدحام» را «ازدهام» بنویسد. 

نظرات 4 + ارسال نظر
علی اکبر چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:10 http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
خوبی؟
خیلی زیبا بود...دست به قلمت عالیه..من که ۲ بار این متن رو خوندم و حال کردم.
موفق باشی

ستاره(نجمه) یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 00:17

بعد از ۴ سال و اندی وقتی قریبه ای از پس چشمانت غم غربت عشق را می خواند... آنوقت از خودت می پرسی آیا به راستی رهایش کردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خالد یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:27

به نظرم ایراد گرفتن از این نوشته خیلی خیلی سخته ! خدایا اینطوری که نمیشه ؟ چی کار کنم خدایا میخوام یه ایرادی پیدا کنم ! پس چرا نمیشه ایراد رو گرفت ؟ باید از یه مریض ایراد گیر حرفه ای کمک بخوام ! کسی هست ؟ ای بابا
ایراد! کجا رفتی! ایراد من ؟ چرا ایرادم نمیاد ؟ آه تازه اومد .
چرا ازدهام رو ازدحام نوشتی ؟ ازدهام درسته ازدحام غلطه جانم باشه ؟ آفرین عزیزم.
آآآآ....ه ه آآ..ه ه آ.ه آه ایرادم اومد ایراد عزیزم ارضا شد

نازلی دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:14 http://darentezarmojeze.blogsky.com

گاهی خوبه که آدم دو نصفه شب بخوابه و گاهی خوبه که آدم یه کم خوش بین باشه. و گاهی خوبه که به سکوت سفید بخندی و خوشحال باشی که صدای تلفن نمی‌یاد و یه عده دور و برت چرت و پرت نمیگن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد