برخورد نزدیک از نوعی دیگر

شامل دیدگاه من پیرامون ادبیات و سینما و تئاتر و فرهنگ و هنر و نیز داستانهای کوتاهم

برخورد نزدیک از نوعی دیگر

شامل دیدگاه من پیرامون ادبیات و سینما و تئاتر و فرهنگ و هنر و نیز داستانهای کوتاهم

سکوت

م - دوست داری؟ نه؟!!

ت - آره

م - خوبه! حالا چه طور؟

ت - دارم بیشتر علاقه مند می شم.

م - پس ادامه می دم!

ت - آهان! جدی جدی دارم علاقه مند می شم

م - با این چه طوری؟

ت - دیوانه ام می کنه!

م - پس حالا یه چیز تازه تر که فکرشم نمی تونی بکنی

ت - واااااااای! معرکه است!!!

م - ببین من جدی فکر می کنم که می تونه کافی باشه

ت - نه دیگه الان!

م - فکر نمی کردم این قدر تحت تأثیر قرار بگیری.

ت - منم همین طور

م - پس با من موافقی؟

ت - نه! حالا دیگه نه!

م - پس این دیگه آخریش باشه

ت - تا چی باشه!؟

م - فرقی نمی کنه فقط آخریش باشه!

ت - من رو تا اینجا کشوندی که یهو بکشی کنار؟

م - ببین حتی اگر من رو هم بکشی هم من دیگه ادامه نمی دم

ت - زهر مار! چاره ای نداری

م - مجبورم نکن!

ت - که چی؟ تهدید می کنی؟ نه بعد از این همه لذت! من می خوام ادامه بدی! اون قدر که برم تو آسمون

م - اون وقت من اینجا بمونم و واستم تو رو تماشا کنم!

ت - تقصیر منه؟

م - نه!

ت - پس چی می گی؟

م - هیچی!

ت - خوب؟!!

م - من نمی خوام ادامه بدم فقط همین. این گفتگوی احمقانه رو همین جا تمومش کن.!

من - نمی تونم

م - چرا؟!

من - آخه هنوز حتی به نیمه هم نرسیدیم!

ت - راست می گه! ببین حق انتخاب نداری!

م - دارم! دیگه سکوت می کنم.

من - می دونی که نمی شه! پس چرا وقت رو تلف می کنی؟

ت - داره مقاومت می کنه!

م - ت می دونی! من دوستت دارم. یعنی همیشه فکر می کردم که دارم یعنی ..... صبر کن این منصفانه نیست اینها حرفهای من نیست.

من - می دونم. فقط خواستم بدونی که حق انتخاب نداری!

م - با هم٬ هم دستی کردین! برای چی؟

ت - نه! ببین من هم مثل تو! هیچ کس حق انتخاب نداره! فقط باید ادامه داد

م - اما من از تو بدم میاد. این حرفه خودمه. مطمئن باش.

من - لازم نیست همه چی رو خراب کنی. چیزی نمونده تموم شه!

ت - راست می گه بذار همین جوری بمونه!

م - داره حالم به هم میخوره

ت - اما من نه

م - حدس می زدم

من -  منم همین طور

ت - ببین می تونم بگم دوستت دارم.؟

من - خفه شین! هر دو تون خفه شین! دیگه نمی خوام به هیچ کدومتون فکر کنم! اصلاً نمی خوام تمومش کنم. تا همین جا بسه! تنهام بذارید!

م - تو باید اول بری! خودت که قانون رو می دونی!

من - آره به گمانم این کار رو می کنم. نه! قطعاًًً این کار رو می کنم! دلم می خواد که همه چیز تموم شه! از اولش اشتباه بود! شماها چی می گین؟ نه صبر کن! خفه شید هیچی نمی خواد که بگین. سکوت!      هنوز هم سکوت!                        آهان داره بهتر میشه دیگه سکوت مطلق! 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد