برخورد نزدیک از نوعی دیگر

شامل دیدگاه من پیرامون ادبیات و سینما و تئاتر و فرهنگ و هنر و نیز داستانهای کوتاهم

برخورد نزدیک از نوعی دیگر

شامل دیدگاه من پیرامون ادبیات و سینما و تئاتر و فرهنگ و هنر و نیز داستانهای کوتاهم

کودکان!

کودکان

مدرسه می روند.

به خیابان

و گاهی به معدن

و گاهی هم به ...

گاهی؛ تنها گاهی کودکانی می بینم که سالها از عمرشان می گذرد؛

شاید ایشان تنهاترین کودکان عالم باشند.

نظرات 4 + ارسال نظر
آتوس شنبه 3 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 23:37 http://eae2.blogsky.com

امین عزیز...
سلام...این داستان ها مال خودته..؟!! اگه اینطوره باید بهت تبریک بگم..تعریف نمی کنم چون حتمآ خودت می دونی چه شاهکارایی می‌نویسی..متن ( تکرار ) و ( بوسه ) رو خوندم...بابا توهههههههم..!!! حتمآ بازم میام که بقیه‌شو بخونم..
من آتوس هستم..اگه دوست داشتی بیا پیشم..می‌تونیم دوستای خوبی برای هم باشیم...See ya

سولماز یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 00:44

من به همهء آن پیر کودکان احساس دین می‌کنم. به همهء همهء همهء آنها

مرد مرده سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:00 http://with-god.blogsky.com

صدای سم هایت بر روی زمین افیون زده مرا به کابوس برد.به عشق بازی طبیعت که مرا به اینجا رسانید...
برات یه سری داستان دارم اگه علاقه مند باشی و حوصله می دم بخونی.اگه مایل به این کار هستی می تونی میل بزنی.

نازلی شنبه 10 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:40

کودکان فردا
کودکان امروز
همه مان کودک هستیم در لباس بزرگسال

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد